۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

من و زن عمو



نمیتونستم باور کنم
تو همون لحظه هم که داشتم اون کارو میکردم برام باور کردنی نبود.
هیچ چیزی رو نمیتونستم ببینم جز کس زن عموم که رو پشت بوم خونشون توی اون انباری تاریک و کثیف جلوم باز شده بود و انگار زبون و دست و کیرم رو داشت دعوت به تو رفتن میکرد.
زن عموم که تازه دو سال پیش با عموم ازدواج کرده بود خیلی زن خوشگل و جذابی بود ولی از همون روز اول یه جور محبت عجیبی بین من و اون برقرار شده بود که آخرش ما رو به این انباری تاریک رو پشت بوم کشوند.......تفاوت سنی شیش سالمون مهم نبود...مهم این بود که من از همون روز عروسی عموم تو کف این زن خوشگلش بودم و اون هم یواش یواش به من علاقه مند شده بود ولی هیچکدوم جرات بیان کردنش رو نداشتیم تا اون روز که من برای درست کردن آنتن ماهوارهء خونهء عموم اینا رفتم اونجا. وقتی رسیدم عموم نبود و زن عموم به جاش در رو برام باز کردو عوض شوهرش معذرت خواهی کرد....از همون لحظه میدونستم که یه اتفاقاتی داره میفته.....نگاههای زن عموم خیلی حشری کننده تر از اون چیزی بود که فکرشو میکردم....ولی نمیتونستم به این فکر کنم که به عموم خیانت کنم.....رفتم رو پشت بوم و اصرارهای زن عموم واسه اسنکه یه دقیقه پایین پیشش بشینم و یه چایی بخورم فایده ای نداشت....نمیخواستم ریسک کنم...بعد از چند دقیقه زن عموم اومد رو پشت بوم و گفت:
رضا جون،یه ال ان بی هم اینجا تو انباری هست اگر خواستی....بیا
و من خام شدم و رفتم....و چه خوش رفتنی بود!!!!!!
پشت سر زن عموم که وارد انبار شدم دیدم زن عموم چادرش رو از سرش برداشته و لخت لخت جلو منه.....مات و مبهوت داشتم نگاش میکردم و در واقع داشتم زیارتش میکردم این تن و بدن و صورت زیبا رو.....هیچ نقصی نداشت....کون به اندازهء مناسب کس خوشگل و کم مو پستونای درشت و سفت و پوست کشیده و سفید زن عموم با اون موهای خرمایی فر همه چیز رو آماده کرده بود برای کیر بیچارهء من تا قد علم بکنه و بخواد شلوار جین رو جر بده......تا اومدم بیام بیرون زن عموم دستمو گرفت و بعدش سرم رو از پشت گرفت و هل داد پایین روی سینه هاش......لبم چسبیده بود به نوک پستونش و چاره ای نداشتم جز اینکه بلیسمش.....دیگه برام عموم مهم نبود....خودم مهم بودم و این کیر لامصب......زن عموم گفت
فکر میکنی میذاشتم از دستم در بری؟دو سال منتظر این لحظه بودم.
بعدش هم سرمو آورد بالا و یه لب جانانه ازم گرفت و خودش رو رو تنم کشید و رفت پایین و جلوی کیرم نشست.....زیپ شلوار رو داد پایین و از پشت شرت کیر گنده ام رو درآورد و یهو همه شو با تا ته گذاشت تو دهنش......من مردم و زنده شدم از لذت....نمیدونستم سکس از راه دهن میتونه انقدر جالب و لذت بخش باشه.....پیرهنمو آروم آروم درآوردم و شلوارمو دادم پایین و زن عموم رو بلند کردم و نشستم جلو کسش.....تا اون موقع هیچ کسی رو تا این اندازه از نزدیک ندیده بودم.....برای اولین بار لبمو گذاشتم رو کس بی نظیرش و شروع کردم به لیسیدن....از صدای ناله های زن عموم خودم هم لذت میبردم و با هر آهش کیرم انگار دو سانت بزرگتر میشد!!!!! چوچولهء خوشگلش رو پیدا کردم و شروع کردم خوردن و با زبونم باهاش بازی کردن و از اون طرف هم یه دستم رو رو یکی از پستونای سفت و بزرگش گذاشته بودم و فشار میدادم و یه دست دیگه ام رو رو کس و کونش میمالیدم و گاهی اوقات انگشت اشاره م رو دم کسش بازی میدادم تا حال کنه.
تو اون مدت سه بار زن عموم رو ارضا کردم......چیزی که عموم تو دو سال نتونسته بود حتی یه بار از پسش بر بیاد(اینو بعداً خود زن عموم بهم گفت)!
بلند شدم و زن عموم رو برگردوندم رو به دیوار و خودم رفتم پشتش....لای پاشو باز کردم و نوک کیرمو با تف خیس کردم و از لای پاش بردم گذاشتم رو کسش و شروع کردم به بازی دادن کیرم که هر دو مونو حسابی حشری کرده بود.....زن عموم هی میگفت "بکنش تو لامصب"....ولی من نمیکردم.....دوست داشتم التماسم کنه.....ولیآخرش نتونستم خودمو کنترل کنم و کیرمو هل دادم تو اون دروازهء بهشتی که زندگی دوباره بهم داد....داغ و تنگ و نرم....برای اینکه داغیش رو بهتر حس کنم کیرم و میاوردم به طور کامل بیرون و دوباره میدادم تو و همیین طور این حرکت رو چند بار انجام دادم تا بالاخره تلمبه زنی رو شروع کردم و صدای آه و اووه زن عموم رو بلند کردم.
باورم نمیشد که دارم زنی رو میکنم که کل فامیل تو کف دیدنش هستن....فکر این که دارم همچین کسی رو میکنم بیشتر و بیشتر تحریکم میکرد.....داشتم ارضا میشدم که زن عموم فهمید و برگشت و کیرم از تو کسش اومد بیرون......بهم گفت
میخوام خودم ارضات کنم.....میخوام آب کیرتو تا آخر بخورم.....عموت که نمیذاره من آب کیرشو بخورم....تو چی؟
گفتم
من از خدامه....بخور کیرمو که آبم داره میاد....بخورش که همین الانه که بریزه زمین.....(کیرم رو گرفت و کرد تو دهنش و شروع کرد ساک زدن و مالوندن) آها....بخور که الان تو دهنت منفجر میشه.....بخور که الان....
وآبم اومد.....با چه فشاری هم اومد.....ولی زن عموم تکون هم نخورد.....همش رو تا ته خورد و آخ هم نگفت.......من برای نزدیک به سی ثانیه داشتم میلرزیدم......وقتی هم که آبمو کامل تو دهن زن عموم خالی کردم باز هم رضایت نمیداد و داشت با زبون نرم و گرمش کیرم رو میلیسید و حسابی تمیزش میکرد......یادم رفت بگم "زن عموم خیلی وسواسیه"!

۲ نظر:

  1. آرش 38 ساله تهران خانمهای خونگرمو حشری طالب سکسو ماساژو دوستیه گرمو تکرار نشدنی از تهران کرج یا شهریار درخدمتم جوری کوسو کونتو میخورمو میکنمت از هوش بری اول ماساژو لاس زدن بد کردن قول میدم یه بار تستم کنی دیگه بیخیالم نمیشی (09364756970) (09364756970)

    پاسخحذف
  2. Best slot machines for your next casino party - DrmCD
    Find your next casino party online at DrmCD. Play 군산 출장마사지 with best bonuses and top live 속초 출장샵 dealer games, 과천 출장안마 including 경산 출장안마 roulette, blackjack and more! 공주 출장마사지

    پاسخحذف