۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

باند خطرناک 2


شب بعد از عضو شدنم تو باند ساعت هفت بهم تلفن شد و محل جمع شدن اعضا رو بهم گفتن. وقتی خودمو به اونجا رسوندم تنها چیزی که انتظارشو نداشتم دیدن اعضای باند بود که داشتن فیلم دیروزی رو که من و سی و نه و ناخون به خواهرم تجاوز کرده بودیم رو نگاه میکردند و کلی براشون این همه خونسردی و ابتکار عمل من جالب بود.
بعد از تبریک و تمجید با هم مشروبی خوردیم و بعدش هم یه سریرفتن به یه اتاق دیگه برای دیدن فیلم سوپر و برنامه ریزی برای کارهای بعدی و من و سی ونه و سه چهار نفر دیگه که بعداً فهمیدم از کله گنده های باند هستن موندیم تو اتاق اولی و اونا هم سر اسم من یه کمی صحبت کردن و از اونجایی که من پردهء خواهرم رو با انگشتم زده بودم و این کار تو باند سابقه نداشت اسمم رو گذاشتن "انگشت"!!!! اولش هم برای من و هم برای اونا و بقیهء اعضای باند یه کم خنده دار بود....ولی چند ماه بعد و قبل ازاینکه من هم شماره گذاری بشم این اسم لرزه به اندام همه مینداخت!
هدف بعدی ما دختر دایی یکی از بچه ها بود که برای دو هفته با خونوادش اومده بود ایران و از اونجایی که خیلی شبیه مادر فرانسویش بود و بلوند بود کردنش برای همه خیلی جذابیت داشت. ولی این کار رو به من و سی ونه دادن.
همه چیز برنامه ریزی شده بود و قرار شد فردا کار انجام بشه.
شب رو با خیال اینکه فردایه کس مامانی میکنم اومدم خونه و خوابیدم....رفتار خواهرم خیلی عجیب بود.....کسل و بی حوصله....ولی اعتنا نکردم...بهم گفته بودن که بعد از یه مدت هم این حالتش میگذره و هم اینکه کلاً به کیر و کس دادن علاقه هم پیدا میکنه.
فردای اون روز سر ساعتتعیین شده رفتم به آدرسی که گفته شده بود و سر چهارراه سی ونه رو دیدم که برام گفت:"همه چیز مرتبه.از در که میریم تو این نقاب ها رو باید بزنیم" و نقاب ها رو که تو جیب کاپشنش بود بهم نشون داد و حرکت کردیم......بهش گفتم:"تو مدت کردن هم باید نقابا رو داشته باشیم؟" گفت:"نه.....لزومی نداره...ولی چون دو سه نفر از اعضای خونه تو خونه هستن نباید شناسایی بشیم"
وقتی رسیدیم و زنگ زدیم، بدون اینکه کسی ازمون بپرسه کی هستیم و چیکار داریم در باز شد و رفتیم تو.نقاب ها رو هم زدیم و وارد خونه شدیم. وقتی وارد خونه شدم و دو تا پیرزن و یه پسر بچه رو دیدم که دستا و پاهاشون رو با طناب بسته بودن و رو زمین افتاده بودن فهمیدم که همون پسره و همکارش قبلاً اومدن و فضا رو آماده کردن......سی و نه گفت "بریم سمت حموم".....نزدیک تر که شدیم صدای جیغ و داد آروم یه دختر میومد که همینش کلی ما رو حشری کرده بود!
وقتی رسیدیم آب از لب و لوچهء هر دومون راه افتاده بود...سی و نه دوربین عکاسیشو داد به من و رفت جلو تر.....وای خدای من...چی میدیدم؟ یه دختر ناز حدوداً بیست سالهء بلوند خوشگل که لخت تو حموم افتاده بود و دستا و پاهاش با طناب بسته شده بود و داشت خودشو تکون میداد.....نقابا رو برداشتیم. تا ما رو دید با ترس نگاهی انداخت و شروع کرد به آه و ناله کردن ولی از اونجایی که دهنش هم بسته بود زیاد ازش صدایی در نمیومد.
سی ونه رفت جلو و شروع کرد به ناز کردن موهاش...ولی اون همینطور به سروصدا کردن ادامه میداد....این شد که یه سیلی خوابوند تو گوشای دختره و گفت :"ششششش!" میدونستیم که زیاد فارسی نمیفهمه....واسه همین حرف زدن باهاش بی فایده بود. سی و نه شروع کرد به لخت شدن و من داشتم دختره رو میدیدم که خیلی سکسی تر از حد تصور بود.....تن و بدن سفید سفید و پستونای کوچولو ولی سکسی.......نسبتاً آرایش کرده بود و انگار آمادهء کس دادن بود......ولی چون پاهاشو بسته بودن هنوز نمیتونستم کسش رو ببینم.....ولی میشد دید که موی زیادی نداشت و معلوم بود این خانوم فرانسوی حسابی خودشو اصلاح کرده....شایدم یه پسر ایرانی پیدا کرده بوده و داشته حسابی به کیر پسره حال میداده....مهم نبود! مهم این بود که الان من و سی ونه بالا سرش بودیم و میتونستیم راحت این کس و کون زیبا رو یکی کنیم.
احتمال اینکه باکره باشه خیلی کم بود...میدونستیم که اینا تو مملکت خودشون تو همون دوازده سیزده سالگی کسشون رو میدن و هم خودشون حال میکنن و هم بقیه رو به فیض میرسونن!
سی و نه دوباره موهای دختره رو ناز کرد و شروع کرد به باز کردن طناب ها و دختره یه جورایی آروم بود...ولی وقتی سی و نه شرتش رو هم درآورد و من هم دوربین رو آماده کردم تازه فهمید چه بلایی سرش داره میاد...تا اومد به خودش بجنبه سی ونه محکم زد تو سرشو دختره فهمید که مساله شوخی بردار نیست....این بود که مقاومت نکرد......احتمالاً با خودش فکر میکرد "کسم رو میدم و دست از سرم بر میدارن دیگه"...جندهء فرانسوی!
سی و نه لای پای دختره رو باز کرد و نشست بینشون و من تازه اون کس سفید و ملوس رو دیدم که حتی یه دونه مو هم روش نبود و حسابی حشریم کرده بود. چند تا عکس انداختم و سی و نه هم همینطور داشت با پستونا و کس و کون دختره ور میرفت و خلاصه به همه جاش یه انگشتی رسونده بود!!!
بعد هم رو به من کرد و گفت:
"اینم هدیهء باند به تو.....اول تو و بعد من!"
ذوق زده شده بودم و نمیدونستم چی بگم.تشکر کردم و دوربین رو دادم دست سی و نه و شروع کردم به کندن لباسام......لخت لخت بودم و دختره هم با وحشت داشت به من و کیرم نگاه میکرد.....کیرم رو گرفتم تو دستم و بردم سمت صورتش و مالوندم رو صورتش....فکر کنم یه کمی چندشش شده بود.....ولی وقتی دید که دستم رفته لای موهاش و دارم محکم میگیرمش فهمید منظورم چیه و دهنش رو باز کرد...منم کیرمو چپوندم تو دهنش....وای که چه کیفی داشت....ولی این جندهء بی شرف هیچ کاری نمیکرد....منم بهش توپیدم و فهموندم که باید یه کاری بکنه....یه کمی زبونش رو تکون داد و یه ذره هم کیرم رو مکید....ولی اصلاً بلد نبود باید چیکار کنه...به سی ونه گفتم:"مثل این که این مادموزل تو فرانسه فقط کس میداده.....ساک زدن بلد نیست!"...هردومون خندیدیم...سی ونه گفت:"نترس....یاد میگیره!"
کیرمو درآوردم و رفتم نشستم بین پاهاش و دستامو انداختم زیر کونش.....وای که چه پوست لطیفی داشت.....کونش رو دادم بالا یه جوری که کسش اومده بود نزدیک به کیرم و آمادهء پذیرایی از کیر سفت و سیخ شدهء من بود....آروم کیرمو گذاشتم دم کسش و یواش یواش کردمش تو که نالهء دختره رفت هوا. وای که چه کسی بود.نالهء دختره منو بیشتر و بیشتر حشری کرده بود...سی و نه هم داشت عکس میگرفت و من هم شروع کردم به کردن.....محکم و محکم تر میکردم و داشتم لذت میبردم که بهو یه فکری به سرم زد.با خودم فکر کردم اگر این خانوم کوچولوی فرانسوی تا حالا برای کسی ساک نزده حتماً به کسی کون هم نداده.....کیرم و درآوردم و دختره رو یه وری کرده.......جوری که به پهلوی چپش بود و کونش بالا بود.....سر کیرمو حسابی تف مالی کردم و دم کون اون هم حسابی تف مالوندم و آمادهء حرکت شدم و بعد از چند ثانیه کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش....اونم هی آه و اوه میکرد یه چیزایی به فرانسوی میگفت که نمیفهمیدم...مهم هم نبود.....آروم آروم کیرمو کردم تو....برعکس تصورم کون تنگی نداشت و کیرم نسبتاً راحت رفت تو....ولی خیلی باحال بود.....به خصوص وقتی که پای راستش رو آوردم پایین و شروع کردم به تلمبه زدن که این کارم باعث شد حسابی دردش بگیره و آه و ناله کنه
سی و نه مشغول عکاسی بود و همزمان با کیرش هم ور میرفت.....منم تندش کردم و محکم و محکم تر تا آخر حس کردم آبم داره میاد.....اول خواستم کیرمو از تو کونش دربیارم ولی نمیدونم چرا منصرف شدم......تا حالا آبمو تو کون کسی نریخته بودم و دیروز وقتی دیدم سی و نه چطوری کون خواهرم رو جر داد بیشتر حشری شدم و همهء آبم رو بافشار روونهء کون این دختر ملوس فرانسوی کردم.....وقتی کیرم رو درمیاوردم آبمم باهاش میومد بیرون!!!

بعدش بلند شدم و دوربین رو از سی ونه گرفتم و اون رفت سذاغ دختره و بدون معطلی کیرشو کرد تو دهن دختره.....دیدم زیاد از نحوهء کار دختره راضی نیست و معلوم بود چرا....برای همین یه کمی آروم با کف دستش زد تو سر و صورت دختره......فکر کنم همین کارش باعث شد تا دختره بفهمه باید بهش حسابی حال بده وگرنه کتک بیشتری میخوره...این شد که کیر سی و نه رو گرفته بود و حسابی براش ساک میزد.
سی و نه هم اصلاً ول کن نبود....انگار دوست نداشت از کس و کون این دختر ناز بهره مند بشه.....چون چند دقیقه مدام کیرشو تو دهن دختره نگه داشته بود و بازی میداد و انقدر به این کار ادامه داد تا دیدم صداش رفت هوا و فهمیدم که آبش اومده....دختره هم وقتی طعم داغ آب کیر سی و نه رو تو دهنش حس کرد دستش رو از رو کیر سی و نه برداشت و کیرشو ول کرد و شروع کرد به خالی کردن آب از تو دهنش که سی و نه شاکی شد و یه سیلی محکم زد تو گوش دختره و کیرشو به زور کرد تو دهن دختره و شروع کرد به عقب جلو کردن یا به عبارتی گاییدن دهن دختره.....دختره هم از چشماش اشم میومد و هم از دهنش آب کیر با تف قاطی شده بود....ولی چاره ای نداشت جز اینکه بخوره و بخوره......وقتی هم که آب سی و نه کاملاً اومد باز هم کیرشو از تو دهن دختره درنیاورد و شروع کرد آروم به کارش ادامه دادن.....بعد از یه مدت کوتاه کیرشو درآورد و اومد سمت من و اشاره کرد که لباسامو بپوشم....خودشم شروع کرد به پوشیدن.....به دختره یه نگاهی انداختم که آب از دهن و کونش روون بود و داشت گریه میکرد.....یه طرف صورتش هم به خاطر سیلی سی ونه قرمز بود.
به نظر من کس و کون خوبی داشت و به نظر سی و نه دهن خوبی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر